به نظر من دوران حاملگی، از لحاظ روحی و عاطفی، بهترین دوران زندگی یک مادر

است ولی از نظر جسمی بدترین دوران زندگیست. حداقل برا من که اینجوریه.

نسبت به همسرم خیلی حساس شدم و خیلی زودرنج. سریع اشکم در میاد. اگر یه

روز بگذره و قربون صدقه ام نره ازش دلخور میشم. اصلا حق نداره منو با اسم صدا

بزنه همیشه باید بگه " گلم"، "خانومم" و از اینجور چیزا. تقصیر خودشه، زیادی پرروم

کرده و حالا هم باید باهام کنار بیاد

از نظر جسمی هم که اوضاعم خرابه، اشتهام خیلی کم شده و از همه بدتر از

همه غذاها بدم اومده. فقط دوست دارم سه وعده ماست و خیار و نون بربری بخورم.

از گوشت تمام جانوران نفرت پیدا کردم و گاو، گوسفند، شتر، مرغ، ماهی، میگو،

بلدرچین و... بدم اومده به محض اینکه بوشون به دماغم بخوره میارم بالا، شبها هم

که باید با کلی آخ اووخ بخوابم.

الان هم در ماه سه به سر می برم و هفته دیگه برا چک کردن سلامتی جنین باید

برم سونوگرافی، خیلی دوست دارم بچه هام دوقلو باشن اگر دختر و پسر هم که

عالی میشه ولی اصلا دوست ندارم دو تاشون دختر باشن چون نمی خوام یکیشون

مثل من بشه و اینقدر ذجر بکشه. برا اسم دختر هم هر چی گشتم چیز خوبی پیدا

نکردم و باوجود اینکه هیچ علاقه ای ندارم اما به ناچار اسمش رو "حنانه" میذارم البته

اگر دختر شد. آخه آقام می خواد با "ح"، "حسن" ست شه. ممنون از همه کسانی

که بهم اسم پیشنهاد کردن. التماس دعا.